بریتانیا و آمریکا تلاش جهت استقلال 1805-1620

بریتانیا و آمریکا تلاش جهت استقلال 1805-1620

تحت تسلط بگیرد نمی‌خواستند داشته باشد. در نتیجه یک سیستم فدرالی را انتخاب نمودند. دولت ملی بنا نهاده شد صرفاً جهت دفاع، دیپلماسی، و نیازهای اساسی اقتصادی مانند امور مربوطه به ارز، و خدمات پستی. دولت‌های ایالتی، امورات روزمره ایالات تابع خود را به عهده گرفتند. دو مجلس کنگره ایالات متحده آمریکا طوری شکل گرفتند که حافظ منافع ایالتها باشند. در مجلس نمایندگان ایالات پرجمعیت اجازه داشتند اعضای بیشتری را انتخاب نمایند، اما در مجلس سنا، هر دولت، بدون در نظر گرفتن اندازه، اجازه داشت دو سناتور داشته باشد، جهت حمایت از منافع اقلیت‌ها.

دولت جدید یک دولت جمهوری بود. پس از تجربیات خود زیر صدرات ژرژ سوم، آمریکایی ها مصمم بودند جلوی برگشت هر نوع سلطنت را به نام دیگری و نوع دیگر بگیرند. رئیس جمهور به مقدار محدودی قدرت خواهد داشت، در سمت تشریفاتی خود، و به عنوان رئیس کل قوای نیروهای ارتش. جهت پیشگیری از به وجود آمدن نوع بریتانیایی نخست وزیری، که کنترل بر روی قوه مقننه دست وی را باز گذاشته بود برای اداره امور، نه رئیس جمهور و نه هیچ یک از اعضای قوه اجرایی دولت، نمی‌توانستند عضو کنگره باشند، و رئیس جمهورها بطور جداگانه انتخاب می‌گشتند، در نتیجه رییس جمهورها هیچ وقت نمی‌توانست مطمئن باشد که می‌تواند از حمایت کافی برخوردار باشد جهت کارهایی که می‌خواست انجام دهد. و کنگره از قدرت و اقتدار زیادی برخوردار شد، برای مثال جهت تایید انتصاب‌های اجرایی ارشد و، در ارتباط با سنا، مسئول تایید و تصویب معاهدها و قراردادها شد. این اصول تفکیک قوای دولت، تضمین کننده پاسخگویی بین قوه قضاییه، قوه مجریه، و قوه مقننه، یک ابتکار عمیق بود که، باعث شکل دادن تاریخ آینده آمریکا

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!