بریتانیا و آمریکا تلاش جهت استقلال 1805-1620
به تعقیب این پیشنهاد بحث بزرگی بین رهبران آمریکا در گرفت. دو رئیس جمهور اسبق آمریکا، جفرسون، و مدیسون، دست از مشکوکیت نسبت به بریتانیا برداشتند و پیشنهاد آن کشور را قبول کردند. جفرسون پیشنهاد کرد که، “بریتانیای کبیر ملتی است که میتواند بیشتر از همه کس به ما صدمه وارد آورد، لذا اگر آن کشور را به طرف خود نگه داریم، ما هم در امان خواهیم بود”.10 اما جان کوئینسی آدامز، وزیر امور خارجه آمریکا، راه مستقل را پیشنهاد نمود. او به کابینه مونرو گفت، “بهترین کار این است که رک و محترمانه باشیم، و آن به این معنی است که اصول خود را قاطعانه به فرانسه و روسیه تفهیم نمائیم، تا آنکه در یکه تازی بریتانیا نوچه آنها شویم”.11
پیشنهاد مورد قبول واقع شد. آمریکا به اصول عدم وارد شدن به اتحاد با دیگر، و آنکه به تنهایی عمل نماید وفادار ماند. در ماه دسامبر ۱۸۲۳، مونرو به طور علنی به اسپانیا و متحدانش اخطار داد که، “ما هر نوع تلاشی را که سعی بر آن گردد که سیستم آنها بر روی قاره آمریکا گسترش یابد، نسبت به آرامش، صلح و امنیت خود خطرناک تلقی می نماییم”. گرچه بیانیه مونرو مرتبط با “مستعمرات فعلی یا تحت الحمایههای هیچ کدام از قدرتهای اروپایی نمیشد، ولی اخطار داد که دخالت در امور کشوری که ایالات متحده آمریکا آن را مستقل بداند، به عنوان یک حرکت غیر دوستانه در قبال ایالات متحده آمریکا خوانده میشود”. اینکه بعدها به عنوان دکترین مونرو خوانده میشود اهمیت فوق العادهای در دیپلماسی آینده ایالات متحده آمریکا پیدا میکند. این دکترین بنیانگذار ادعای منافع ایالات متحده در قاره آمریکا شد، چه در جنوب آمریکا، و چه در شمال آمریکا. ایالات متحده آمریکا تحمل هیچ نوع دخالت را در آن قاره نخواهد کرد. این
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41