انگلستان و آمریکا یادگیری سازش با یکدیگر 1914-1865
و ترانسوال باز کرد. به قول جوزف چمبرلین، که وزیر مستعمرات در آن زمان بود، “بریتانیا قربانی دستاوردهای خود شده است”.7 در این شرایط بهترین ملاحظه کاری این میباشد که بریتانیا بتواند از تعداد بالقوه دشمنان خود بکاهد. کشمکشها و اختلافات متعدد بین ایالات متحده آمریکا و بریتانیا نسبتاً کوچک بشمار میرفتند، در مقابل مشکلات گسترده جهانی لندن، و بریتانیاییها تصمیم به برآوردن خواسته های واشنگتن را انتخاب کردند، بین ارزشیابی مشکلات خود. این تصمیم بریتانیا به نفع آمریکا بود، که توازن قدرت در غرب کره زمین در طول یک دهه تغییر پیدا کند، و ایالات متحده آمریکا تبدیل به یک نیروی اصلی در منطقه کارائیب و اقیانوس آرام بشود.
در لندن، روابط انگلستان و آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار شد. به آن اندازه که در حال حاضر در قرن بیست و یکم به این سوء و، اواخر قرن بیستم بریتانیا خاص با آمریکا وسواس پیدا کرده است، در شروع قرن نوزدهم اینطور نبوده و به این حد وسواس نداشته بود. اما برعکس در اوایل که بریتانیا ابرقدرت بود، در واشنگتن روابط با لندن از اهمیت خاصی در سیاست خارجی آمریکا برخوردار بود. درست مثل اینکه آمریکا سعی میکرد این مفهوم را شکل دهد که بخشی از بریتانیا دیگر محسوب نمیشود. سیاستمداران مختلف در ایالات متحده آمریکا، از طیفهای متفاوت، از به اصطلاح پیچاندن دم شیر لذت می بردند. شیر به معنی بریتانیای آن زمان به عنوان هنوز یک ابر قدرت. در ایالات شمالی ایالات متحده آمریکا رفتار بریتانیا در آمریکا هنگام جنگ داخلی آن کشور خاطرات تلخی را به جا گذاشته بود. درخواستهای خسارت برای صدمات وارد شده به اتحادیه کشتیسازان در آمریکا، توسط کسانی مانند سازندگان کشتی آلاباما که در کشتیسازی بریتانیا آن
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38