بریتانیا و آمریکا تلاش جهت استقلال 1805-1620
اوباشهای پوپولیستی رواج دارد، و حاکم هستند. توماس همیلتون که در سال 1-1830 سفر دور آمریکا را انجام داد از سیاست در آمریکا چنین یاد کرد “هیچکس جرات ورود به عرصه سیاست را ندارد مگر اینکه اول جز باند اوباشها شود، و سپس وجدان خود را تخریب نماید. وی باید به ساز آن نادانهایی که وی را انتخاب کرده اند بر قصد، و وارد کنگره که میشود با یک افسار دور گردنش میانداختند”22 و پنجمین دیزرائیلی، وزیر دارائی دولت محافظه کار بریتانیا در آن موقع، که بلافاصله بعداً نخست وزیر شد، در سال ۱۸۶۶ گفته که، “اگر کسی موفق شود که سرزمین انگلستان را مانند سرزمین آمریکا سازد… انگلستان از یک شاه نشین درجه یک، به یک جمهوری درجه سه تبدیل میگردد”.23
اما، علی رغم بحثهای مختلف در محافل بریتانیا راجع به دموکراسی، آمریکا برای بریتانیا حاشیه بود. و آمریکا تنها هم به فکر درگیری شکل دادن دیتای خارج به مدل و شکل خودشان نبودند. آمریکا آینده خود را فرا آتلانتیکی نمیدیدند، بلکه در غرب سرزمینهای مجاور خود مشاهده میکردند، که بسیار گسترده بود. در ۱۸۰۰ این هنوز توسط قدرتهای امپراتوری اروپا کنترل میشد. فرانسه، اسپانیا، و بریتانیا، و ساکنان اصلی، سرخ پوستان آمریکایی. در نیم قرن بعد، جمهوری جدید از شرق آن سرزمین که متولد شده بود، به سوی غرب حرکت کرد، و اقتدار خود را از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام به اجرا درآورد. غرب سرزمین آمریکا، همچنان، مثل الگوی امپراتوری بریتانیا، در اقصی نقاط جهان، توسط رشوه، مانورهای سیاسی، و جنگ، مورد مستولی
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41