بریتانیا و آمریکا تلاش جهت استقلال 1805-1620
به دو کشور مختلف تبدیل نماید، در وهله اول این یک موضوع اخلاقی محسوب نمیشد. به عبارت دیگر حقوق سیاه پوستان در وهله اول مطرح نبود، بلکه موضوع یک نبرد قدرت سیاسی حساب میشد.
برده داری، که زمانی گسترش داشت در تمام خاک آمریکا، در ۱۸۵۰ محدود شده بود به ایالات جنوبی، به خاطر اینکه ثروت اشرافیان جنوب تکیه کرده بود بر مزرعههای پنبه، و آنها هم تکیه کرده بودند بر نیروی سیاه پوستان برده. کمتر کسی در شمال آمریکا طرفدار حق و حقوق سیاهان بود. یعنی حتی در آن مقطع زمانی حق و حقوق سیاهان برای ساکنین قسمتهای شمالی ایالات متحده آمریکا هم زیاد اهمیت نداشت. اتفاقا آبراهام لینکلن، که خود مخالفت با بردهداری داشت، بر این باور بود که برای حل مسئله جنوب ایالات متحده آمریکا، سیاهان را باید برگرداند به آفریقا. ساکنین ایالاتهای شمالی آمریکا بیشتر راجع به “قدرت بردگی” ذهنشان مشغول بود. از دید آنها بردهداری مختص سیستمهای قدیمی سیاسی و اجتماعی محسوب میشد. چیزی که از دید آنها مختص اروپاییها بود که آنها از آن فرار کردند، و ایالات متحده آمریکا را شکل دادند. لذا حزب “جمهوریخواه” جدیدی در قسمت شمال ایالات متحده آمریکا در سال ۱۸۵۴ شکل گرفت. این حزب جدید خود را قهرمان ارزش های جدید می دانست: “سرزمین آزاد”، “کارگر آزاد” و “بشر آزاد”. ورود بردهداری به غرب آمریکا از دید جمهوریخواهان توهین به شعور ارزشهای جمهوریخواهها محسوب میشد. به اضافه آنکه موقعیت کارگران سفیدپوست را هم به
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41