نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟
این پیام و گزارش سفیر بریتانیا در تهران، سِر راجر استیونز، به سلوین- لوید، بود. سفیر بریتانیا در تهران، در گزارش خود پیرامون دنبال كردن سیاست همكاری با ایالات متحده برای دلایل پاقتصادی و دفاعی و موقعیت نظامی بریتانیا در خلیج فارس، گفت:
ما بهتر است یك سیستم سازنده برای خروج از این بن بست ابداع كنیم، حتی به قیمت از دست دادن كمی پرستیژ، تا صبر كنیم و توسط وقایع غرق شویم.[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 5 ][/simple_tooltip]
سِر راجر استیونز در گزارش خود به وزیر امور خارجه بریتانیا ادامه داد:
با انحلال امپراطوری هند دلیل سنّتی برای حضور ما در خلیج فارس از بین رفته است و موقعیت ما در آنجا ایستگاهی در جاده ای است كه به هیچ جا ختم نمی شود.[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 6 ][/simple_tooltip]
هنوز، در منظر بریتانیا منافع زیادی در شرق سوئز وجود داشت. بنابراین جمع شدن امپراطوری در هند به آن معنی نبود كه بریتانیا با این منطقه كارش تمام شده بود. منافع بریتانیا هنوز شامل پایگاهش در مصر می شد. همچنین دیدگاه بریتانیا (برخلاف دید آمریكا) نسبت به پیمان بغداد، و روابط آن كشور با دولتهای خلیج فارس، نیز شامل منافع بریتانیا می شد. علی رغم “از دست دادن هند”، نقش بریتانیا در شرق سوئز، خصوصاً مالزی، سنگاپور، هنگ كنگ، هنوز بسیار مهم بود و راه كمربر به این كشورها (و استرالیا و نیوزیلند) همچنان مهم به شمار می رفت.
در وهله اول بریتانیا هیچ وقت خود را به عنوان قدرت در حال ركود وافول نمی دید. خاطرات پَتریك گُردُن- واكر نشان دهنده نگرانی مداوم راجع به امپراطوری می باشد. وی امپراطوری را به عنوان یك نوع نیروی سیاسی در جهان می دید و یك نیرو در روابط بین الملل، گرچه گُردُن – واكر متعلق به حزب كارگر بود.[simple_tooltip content=’R.PEARCE, (ed.) Patrick Gordon- Walker’s Political Diaries, 1932-1971, (London: Publisher, the Historian Press, 1991), Chapter 6.’][ 7 ][/simple_tooltip] بریتانیا كمی خوش شانس در خاورمیانه بود که از صحنه خارج شدن روسیه بین 1918 تا 1945 در این زمینه بود. اما دیر یا زود این پایان می یابد و بریتانیا می بایست كمی بیشتر تلاش كند تا نفوذ خود را حفظ نماید. دوماً، ایران حتی یك مستعمره بریتانیا هم نبود گر چه ایران زیر نفوذ بریتانیا بود، و ایران شاخص حضور بریتانیا در خاورمیانه به شمار نمی رفت و آنكه بریتانیا می توانست، تا حدّی، ایران را یك مورد و اتفاق استثنائی ببیند.
حضور بریتانیا بعد از جنگ جهانی دوم با بهبودی ضعیف اقتصادی اش و مشكلات خاورمیانه ضربه دیده بود. امپراطوری در كلّ دست نخورده بود و قدرتی مانند فرانسه، آلمان یا روسیه كه آن را مورد چالش قرار دهد وجود نداشت. این ثبات به نظر نا استوار ممكن است برسد اما به اندازه كافی خوب بود كه بریتانیا را تشویق به باور بكند كه اگر وی كمی صبر كند، به اصطلاح، زمانه عوض می شود و امپراطوری اش در امنیت خواهد ماند. مالزی هنوز یكی از متعلقات حیاتی برای بریتانیا بود و بریتانیا یك جنگ چریكی طولانی در آنجا انجام داده بود.
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173