نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

اما علی الاصول جهان تجارت آزاد نیازی به یك امپراطوری عظیم نداشت؛ زیرا یك مستعمره همچنان برتری تجاری لزوماً نسبت به یك منطقه غیرمستعمراتی نداشت. اما در هر حال بریتانیا امپراطوری خود را حفظ و گسترده كرد زیرا امپراطوری یك بازار آماده و قابل دسترس فوری همیشه بود و می شد روی آن حساب باز كرد. گر چه بریتانیا به طور كلّی وارداتش را از هر جائی كه ارزان بود می خرید، مانند گندم از ایالات متحده یا روسیه تا از كانادا، اما در هر حال مشخص شد كه بریتانیا با داشتن یك امپراطوری برتری تجاری داشت. صرفاً، ثبات بازارهای مستعمراتی و تقریباً شرایط انحصاری بود كه بریتانیا قادر به انجام عمل در این مناطق بود. بنابراین مستعمرات استرالیائی نیاز به تشویق و زمینه سازی جهت خریدن اجناس بریتانیائی نداشتند. اما، در یك جهان تجارت آزاد، چنین انحصاری به آسانی می توانست از بین برود. برای مثال، در اواخر قرن نوزدهم، بریتانیابه طور افزاینده ای پی برد كه تجارت كانادا رو به آمریكا می كند.

در نتیجه، قدرت بریتانیا كه نتیجه ثروت از تجارت بود بیشتر بر اساس بقیه نقاط جهان بود تا بر امپراطوری چه در صادرات و چه در واردات. آلمان، هلند و بلژیك بزرگترین خریداران محصولات بریتانیایی بودند كه به دنبال آنها آمریكا چهارمین خریدار بود. در این زمان اگر چه بریتانیا دیگر به مستعمرات به عنوان همكار اصلی تجارت نمی نگریست اغلب این مستعمرات هنوز تمایل داشتند كه روبط امپراطوری را حفظ كنند كه آن را بهترین وبرترین روابط اقتصادی می دانستند و در حفظ روابط امپراطوری برتری اقتصادی می دیدند. بریتانیا هم منبعی بود برای نیازهای مستعمراتی و هم حیاتی بود برای فروش تولیدات مستعمرات به هندوستان، آفریقای جنوبی و نیوزیلند به طور
اتوماتیك وار به بریتانیا به عنوان اولین و اصلی ترین عرضه كننده می نگریستند.

در هر حال، تجار بریتانیایی شروع كردند كه پی ببرند كه گسترش اقتصادی لزوماً نیاز به تكیه بر ایجاد یك امپراطوری قلمروی سیاسی ندارد. نیازی نبود كه قلمروی برای استثماری اقتصادی مستعمره امپراطوری بریتانیا گردد. حتی حالا اغلب تجار و سرمایه گذارهای بریتانیایی فكر می كردند و بر این عقیده بودند كه عدم وجود كنترل مستعمراتی و امپراطوری بیشتر عملی می باشد. این به خاطر آن بود كه وجود امپراطوری اغلب دخالتهای اداری در بر داشت و حتی محدودیت به عمل می آورد، زیرا مقامات می توانستند كنترل و قوانین بر عملیاتی كه گاهی توسط بریتانیایی ها غیرقانونی بودند تحمیل نمایند.

اغلب توسعه طلبان اقتصادی با یك حضور حداقل بریتانیایی راضی بودند كه به اندازه ای باشد كه نظم برقرار باشد كه تجارت و سرمایه گذاری به طور بی خطر انجام گیرد. سرمایه داران و تجار بریتانیایی با ایده حوزه نفوذی بریتانیا مشكلی نداشتند بخصوص اگر قدرتهای اروپائی به فكر رقابت می افتادند بخصوص در زمینه های اقتصادی؛ یا اگر تجار و سرمایه داران بریتانیایی آمادگی قبول یك كنسول بریتانیایی را داشتند اگر یك حاكم محلی مانع فعالیتهای اقتصادی می گردید؛ یا بعضی وقتها منافع اقتصادی بریتانیا نیاز به نیروی نظامی پیدا می كرد، جهت تهدید و تنبیه یك گروه سركش محلی، بخصوص اگر یكی محلی با مخالفت نسبت به منافع اقتصادی بریتانیا برمی خواست و به ضرر منافع اقتصادی و جانی بریتانیایی ها حركت می كرد.

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!