نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

تجار و سرمایه گذاران ارتباطات اقتصادی موجود را با بازارهای سنتی در اروپا و آمریكا حفظ می كردند به اضافه، البته، با مستعمرات، ولی از طرف دیگر دنبال فرصتهای بهتر خارج از حوزه تجارت بریتانیا می گشتند. همانطوری كه قرن نوزدهم به پایان خود نزدیك شد نفوذ اقتصادی بریتانیا بیشتر شد، بخصوص در خاور دور و آمریكای لاتین و یك به اصطلاح امپراطوری غیررسمی به وجود آمد.

“روابط اقتصادی بریتانیا با چین یك نمونه مثال از این رشد قدرت غیررسمی بریتانیا به شمار می رود. نفوذ اولیه در اثر فعالیتهای كمپانی هند شرقی بود. سپس تجار خصوصی، مانند رَتبنز و سوارز، وارد عمل شدند و آنها، با حمایت رسمی از حضور استراتژیكی بریتانیا در هنگ كنگ بعد از 1841، شروع به تشكیل یك نفوذ بیشتر بریتانیایی در سرزمین اصلی چین كردند، به مرور پیشرفت قرن نوزدهم، تا شروع قرن بیستم. در دهه 1870 میلادی تجارت بریتانیا- هند- هنگ كنگ با چین به اوج خود رسید، كه نود درصد از نیازهای چین را برآورده می كردند و هفتاد درصد صادرات آن را می بردند. ضمناً، بریتانیا همچنین در پی بازار آزاد در برزیل، كوبا و پرو بود.”[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 26 ][/simple_tooltip]

جهت بررسی عمیق كه چطور الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم عمل خواهد كرد و آنكه چطور منافع بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم حفظ خواهد گردید، لازم به تأكید مجدد بر روی این موضوع كه اشاره خواهیم كرد، می باشد. ما ریشه یابی مجدد در این فصل نیاز داریم تا ببینیم چطور منافع بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم حفظ می گردند و آنكه چطور الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم عمل خواهد نمود. با در نظر گرفتن آنكه جواب به سؤالات ذكر شده در بررسی ما خواهد بود لذا می پردازیم به كند و كاو و كاوش خود، جهت افكندن كمی روشنائی بر روی سؤالهای مدّ نظر، چطور منافع بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم حفظ خواهد شد؟ و الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم چطور عمل خواهد كرد؟

حال به ادامه گفتار خود می پردازیم.

همانطور كه اشاره شده است در این كتاب، دو جنگ جهانی هر كدام تأثیر مختلفی بر روی امپراطوری بریتانیا داشتند. اولین جنگ جهانی به رشد امپراطوری بریتانیا كمك كرد و شتاب بزرگ شدن آن را زیاد كرد، زیر سرزمین های تحت قیمومت شكست خورده دشمنان تحت نظر بریتانیا قرار گرفتند و همچنین روابط بین بریتانیا و امپراطوری خود امتحان خود را پس دادند. این توسط مشاركت ملیتهای امپراطوری نسبت به تلاشهای جنگی بریتانیا نشان داده شد. كشورهای سفیدپوست امپراطوری (به نام The white Dominions) به تنهایی دو میلیون و نیم سرباز به پنج میلیون سرباز بریتانیایی اضافه كردند و جنگ را با یكدیگر جنگیدند. كشورهای دیگر امپراطوری مانند هند، و مستعمرات در آسیا و افریقا همچنین مشاركت قابل توجهی نسبت به فرستادن سربازجهت شركت در جنگ با بقیه امپراطوری انجام دادند. در نتیجه قدرت امپراطوری “انگلستان” فقط قدرت بریتانیا نبود، آن قدرت همچنین به خاطر همكاری كشورهای سفیدپوست و مشاركت بقیه كشورهای امپراطوری بود جهت برنده شدن جنگ جهانی اول. در واقع، كمیته كابینه در ارتباط با همكاری دفاع نام “كمیته دفاع امپراطوری” به خود گرفته بود. بعد از جنگ جهانی اول، یك چهارم سطح زمین و یك چهارم جمعیت جهان مورد پوشش امپراطوری بریتانیا، همانطوری كه قبلاً گفته شده بود، قرار گرفته بودند برخلاف دوره شروع قرن بیستم تا سالهای جنگ 1918- 1914، زمانی كه امپراطوری بریتانیا یك پنجم را مورد پوشش قرار داده بود.

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!