نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

کشور بریتانیا یا 3/2 جمعیت کشور. “جمعیت نه تنها در مرکز و جنوب شرقی انگلیس تمرکز یافته است، بلکه این جمعیت آنقدر فشرده می باشد که باعث شده است چند منطقه شهرنشین به یکدیگر متصل گردند، چیزی که در هیچ کشور صنعتی دیگری وجود ندارد.”[simple_tooltip content=’ibid., p.22.’][ 2 ][/simple_tooltip] تقریباً 5/2 مردم انگلستان در هفت شهر اصلی زندگی می کنند و تقریباً 5/1 این افراد در بزرگترین آنها. مناطق شهرنشینی در ساختار اجتماعی بریتانیا از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد تا در فرانسه، آلمان، و ایتالیا، “» در مرکز استان انگلیس، تسلط لندن به خصوصیت یکپارچگی بریتانیا کمک کرده است. آلمان هیچ وقت به طوری که بریتانیا دارای پایتختی با قدمت بود، دارای پایتخت با آن قدمت مانند لندن، نبود؛ ایتالیا نیز به همین شیوه. مانند آلمان؛ انتخاب و حفظ پاریس به عنوان پایتخت، در فرانسه، تحمیل شدنی بود. لندن به عنوان مرکز سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور، در نتیجه تصمیم پادشاهی، در قرن هفدهم یا هجدهم به وجود نیامد. لندن در طول قرن ها شکل گرفته است و بدون رقیب در بریتانیا مانده است، پدیده ای که در آلمان- ایتالیا- و فرانسه وجود ندارد.”[simple_tooltip content=’ibid., p.23.’][ 3 ][/simple_tooltip] موقعیت لندن طوری می باشد که به آسانی در دسترس اکثر جمعیت بریتانیا می باشد و به راحتی می تواند به توده بزرگی از جمعیت خدمات بدهد. تقریبا حدود 5% جمعیت بریتانیا می تواند جهت انجام کارهایشان، در عرض یک روز به لندن بروند و برگردند. ” اگر لندن مانند پاریس که به اغلب فرانسوی ها دور می باشد، به بریتانیایی ها دور بود، اوضاع فرق می کرد. “[simple_tooltip content=’ibid.’][ 4 ][/simple_tooltip]

عنصر مهم دیگری به غیر از موقعیت لندن و مجموعه شهرهای متصل به هم که ذکر شد وجود دارد که باعث یکپارچگی جامعه بریتانیا شده است. برخلاف کشورهای دیگر اروپائی و حتی آمریکای شمالی، بریتانیا دارای “طبقه رعیت” نمی باشد که از بقیه جامعه به طور جداگانه با سنّتهای خودش زندگی کنند. اول از همه، جمعیت کشاورزی در بریتانیا کوچک می باشد. کاهش جمعیت کشاورزی به این خاطر می باشد که در طول قرن نوزدهم کشاورزی به گونه ای رو به افول گذاشت که در حدود سال 1930 میلادی، به نظر می رسید کشاورزی در بریتانیا دیگر وجود ندارد. دوم، جامعه کشاورزی در بریتانیا بیشتر از کشورهای دیگر در ساختار اجتماعی بریتانیا ادغام شده است. دلیل آن است که، گر چه کشاورزی بریتانیا در قرنهای هجده و نوزده توسط یک انقلاب اقتصادی تغییر یافت، اما نوع انقلاب اجتماعی که بر روی مزارع در کشورهای دیگر اروپائی به وقوع پیوست در بریتانیا رخ نداد. از سال 1789 میلادی به بعد، در فرانسه و دیگر قسمتهای اروپای غربی، جنگ سیاسی بر سر اصلاحات کشاورزی بود. در فرانسه و جاهای دیگر کشمکش های روزافزون بین کشاورزان و اربابان بود. اربابان به طور داوطلبانه از حقوق خود می گذشتند یا تحت فشار قرار می گرفتند که از حقوق خود بگذرند. در نتیجه سلسله مراتب یا هرم قدرت سنتی بین اربابان و کشاورزان در اروپای غربی از بین رفت، اما در بریتانیا، فشار بر روی اربابان به وقوع نپیوست. ” بلکه اربابان بریتانیایی اغلب ریشه های اصلی انقلاب اقتصادی قرن نوزدهم بودند. آنها روشهای جدید معرفی کردند. گله داری با کشاورزی صحیح جای خود را عوض کرد. صرفه جوئی در نیروی انسانی به وجود آمد و اغلب کارگران روستا نشین مجبور شدند که مزارع را رها سازند. کشاورزانی که باقی ماندند نه تنها از همتایان اروپایی خود وضعشان بهتر بود؛ بلکه آنها سلسله مراتب و هرم سنتی اجتماعی زمین داران را قبول کردند و

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!