نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟
لذا بر اساس بررسی كه در این كتاب انجام گرفته است در راستای الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی و الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا كنون، و آنكه چطور این الگو در سیاست خارجی بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم عمل خواهد كرد، كه بر اساس الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی بریتانیا در اخص می باشد، كه در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است، بر می گردیم به ادامه بررسی خود، و آنكه عمل كرد الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی بریتانیا در قبال جمهوری اسلامی ایران در قرن بیست و یكم چطور خواهد بود. چیزی كه اساس الگوی تصمیم گیری در سیاست خارجی بریتانیا بر آن نهاده شده است.
جمهوری اسلامی ایران هنوز در آغاز قرن بیست و یكم (پس از انحلال امپراطوری تزاری روسیه و سپس فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی- و با وجود چیره شدن ایالات متحده آمریكا بر موقعیت بریتانیا از اواسط قرن بیستم به بعد- كه در این كتاب مشاهده شده است) با موقعیت مهم استراتژیكی و منابع عظیم نفتی خود یكی از مراكز اصلی منافع بریتانیا به شمار می رود.
در سال 1951 میلادی، زمانی كه دولت كارگر بریتانیا (51-1945) هنوز بر سر كار بود، دولت ایران، شركت نفت انگلیس و ایران را ملی اعلام كرد. ملی شدن شركت نفت انگلیس و ایران سرانجام باعث شد كه ایالات متحده آمریكا منافع قابل توجهی در نفت ایران بدست آورد. به عبارت دیگر، همانطوری كه در طول این كتاب مشاهده شد، آمریكا به حوزه نفوذ بریتانیا در ایران وارد شد. بنابراین طبق مطالعاتی كه در این كتاب انجام شده است از اواسط قرن بیستم و پس از بحران نفت، منافع بریتانیا در تعارض با منافع ایالات متحده آمریكا قرار گرفته است.
در سال 1954، یك سال بعد از آن كه دكتر مصدق نخست وزیر ایران از قدرت افتاد، سِر راجر میكینز، سفیر بریتانیا در واشنگتن نوشت “آمریكایی ها آمده اند كه جای ما را در خاورمیانه تصرف كنند. نفوذ آنها در خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم به طور گسترده ای زیاد شده است، به نحوی كه به گونه ای استوار به عنوان یك قدرت خارجی در عربستان سعودی ظاهر شده اند. آنها در حال مسلط شدن بر ایران هستند.”[simple_tooltip content=’PRO, London, CAB 129, 66 c (54) 54, Middle East Anglo – American Policy, letter to Foreign Office on Policy in the Middle East, From Sir Roger Making, the British Ambassador to Washington, Secret, 25th January, 1954.’][ 34 ][/simple_tooltip]
به سبب ضعف اقتصادی، بریتانیا، همانطوری كه در طول این بررسی در این كتاب مشاهده شد، دیگر قادر نبود به لحاظ نظامی، و به خصوص تكنولوژی اتمی خود را در سطح رقابت با سایر رقیبانش نگه دارد. وحشت از تهدید كمونیزم نسبت به منافع بریتانیا در ایران، نیز دولت این كشور را مجبور كرد، به دلایل اقتصادی و دفاعی با آمریكا وارد اتحاد شود كه ما در این بررسی دیدیم. به سبب ضعف موقعیت و محدودیت های موجود، دولت بریتانیا می بایست برای حفاظت از منافع كشورش، به تقسیم مسئولیت ها بپردازد. منافع بریتانیا در ایران سهم 40 درصدی در كنسرسیوم بین المللی نفت ایران بود، كه این به معنی “ساختن سدی در مقابل كمونیسم می شد.”[simple_tooltip content=’B. Borrow, Footnotes in the Sand: The Persian Gulf in Transition 1953- 1958, London, Michael Russell, 1998, p.135.’][ 35 ][/simple_tooltip]
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173