نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

روابط کامل دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با بریتانیا باعث منزوی شدن سیاست تحریم ایالات متحده آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران شد و همچنین به طور موقت موقعیت بریتانیا را در خاورمیانه محکم‌تر ساخت. این به آن سبب بود که تحریم ها سد اصلی صادرات و انتقال خطوط لوله های نفت و گاز از آسیای مرکزی و دریای خزر به آب‌های عمیق بندرعباس در خلیج فارس می شدند. چنین مسیری برای لوله های نفت و گاز در پهنه ایران از آسیای مرکزی و دریای خزر به خلیج فارس برای صنایع نفتی به طور چشم گیری اقتصادی تر و ارزانتر می بود. همچنین چنین طراحی نه تنها ساده تر بود بلکه به مسیر جایگزینی که از طریق روسیه یا ترکیه به دریای مدیترانه بود ترجیح داده می شد[simple_tooltip content=’Iran-United Kingdom in Ibid’][ 2 ][/simple_tooltip]. البته یک نقطه افت در روابط جمهوری اسلامی ایران و بریتانیا پیش آمد و آن این بود که در سال ۲۰۰۲ جمهوری اسلامی ایران سفیر منتخب بریتانیا به تهران را به اتهام سوابق جاسوسی نپذیرفت.

در هر حال روابط دیپلماتیک بین دو کشور سریع ترمیم یافت و از آن پس به بعد کم کم و به مرور زمان تجارت بین ایران و بریتانیا رو به شرایط مساعدی حرکت کرد. طبق آمار ۲۲ ژانویه ۲۰۰۶ هرالد تریبون “صادرات بریتانیا به ایران از ۲۹۶ میلیون دلار در سال در سال ۲۰۰۹ میلادی به 8/443 میلیون دلار در سال ۲۰۰۴ رسید.”[simple_tooltip content=’Heral Tribune 22nd January, 2006.’][ 3 ][/simple_tooltip] سخنگوی دولت کارگری وقت بریتانیا اظهار نمود که ” ایران از لحاظ تجاری از جذابیت زیادی برخوردار می باشد.”[simple_tooltip content=’Wikipedia Iran–United Kingdom relations‘][ 4 ][/simple_tooltip]

با بهبود روابط تجاری ایران و بریتانیا دولت کارگری بریتانیا همراه با فرانسه آلمان و از طرف اتحادیه اروپا پیشرو میانجی گری در موضوع هسته‌ای بین ایران و سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا شد. چنین میانجی گری یک نمونه خاص سیاست خارجی دولت کارگری بود؛ که دقیقاً در چهارچوب ایدرولوژی سیاست خارجی سوسیالیستی حزب کارگر بریتانیا بود. یک حرکت سازشی در راستای چارچوب دیدگاه سیاست خارجی حزب کارگر بریتانیا که در فصل سوم این کتاب مورد بررسی قرار گرفته شد. اولاً این حرکت سعی بر آن داشت که منافع اقتصادی بریتانیا حفظ گردد، زیرا منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران در اثر تحریم های مجدد باعث صدمه خوردن اقتصاد بریتانیا خواهد شد ( و به طور کلی اقتصاد اتحادیه اروپا هم از چنین صدمه ای مصون نخواهد ماند). دوماً روابط بریتانیا با ایالات متحده آمریکا در چهارچوب “روابط خاص” بین انگلستان و آمریکا صدمه نخواهد دید؛ زیرا ایالات متحده آمریکا در بحران خود و ایران از بهبود روابط تجاری بین مهمترین متحد خود و جمهوری اسلامی ایران خشنود نبود. سوماً و از همه مهمتر در این حرکت سعی بر آن بود که برعکس برخورد خشونت آمیز حزب محافظه کار در دوره حکومت تاچر، حرکت دولت کارگری در صدد ایجاد روابط مجدد بهینه بریتانیا و ایران از طریق یک روند صبورانه و آهسته باشد. شایان ذکر است همانطوری که در فصل دوم به طور اخص و در بقیه فصول این کتاب مشاهده شده است هر نوع بررسی سیاست خارجی بریتانیا در زمان معاصر بدون در نظر گرفتن “روابط خاص” بین انگلستان و آمریکا بی نتیجه خواهد بود. لذا قبل از ادامه نگاهی به فصل دوم این کتاب در اخص در مورد “روابط خاص” بین انگلستان و آمریکا باید انداخته شود تا موارد پیشرو این فصل بهتر قابل هضم باشند.حال پس از اشاره به “روابط خاص” بین انگلستان و آمریکا می‌توان به بررسی و تحلیل سیاست های دولت حزب کارگر بریتانیا در زمان قدرت خود تا سال ۲۰۱۰ در قبال ایران ادامه داد.

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!