نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

سیاست در “حوزه عمومی” بر اساس گفتگوی باز و انتقادی قرار گرفت، جائی که افکار عمومی می تواند شکل بگیرد و تصمیمات گرفته شوند. مجلس و انتخابات مجلسی در مرکز این افکار عمومی بودند. بین دهه 1840 تا دهه 1860 یک دوره مملو از برخورد بین نخبه گرایی و اصول انتخاباتی سیاست نمایندگی به وقوع پیوست. در هر حال، نتیجه فقط جایگزینی نخبه گرائی با نمایندگی گرائی نبود. نتیجه آن بود که طبقه زمین دار می بایست با طبقه کارخانه دار و تولید کننده سازش کند، و ساختار نمایندگی سیاسی انعکاسی بود از طبیعت چنین سازشی.

در این چارچوب، نمایندگی سیاسی گروه های رقیب حزبی طبقه
کارخانه دار و تولید کننده یا چپی های آن زمان به نام ویگز که در حال حزب کارگر می باشد و طبقه زمین داران و خان ها یا راستی های آن زمان به نام توریز که در حال حزب محافظه کار نامیده می شوند، با یکدیگر جهت حمایت طبقه مرفه رقابت می کردند. توریز یا دست راستی ها، به زمین داران، مزرعه داران، مستعمره گرایان، شرکت های کشتی رانی و منافع آنها، و افراد وابسته به کلیسای انگلیگان تکیه می کردند. “به طور خلاصه و کوتاه، محافظه کارها یا توریز توسط آن عناصری حمایت می شدند که از دیدگاه آنها لازم بود منافعشان در مقابل نتایج صنعت مدرن تولید کننده و سازنده، حفظ گردد.”[simple_tooltip content=’ibid., p.104.’][ 21 ][/simple_tooltip] مخالفان، یا ویگز، همچنین دارای افراد زمین دار بودند، اما کوشش کردند که منافع تولید کنندگان، سازندگان، و صنعت گران و طبقه تجار را هم در سیستم مورد محافظت قرار دهند. “ظهور انتخاب گرائی دارای تحولات مهم سیستم سیاسی بود، زیرا جریان نمایندگی سیاسی رفته رفته و به تدریج منعکس کننده تغییر توازن قدرت در بین طبقات مرفه شد. اما با این الگو شکل نخبه گرائی قدیم خود را وفق داد تا اینکه نابود گردید. طبقه خان ها و مالکان زمین به صورت یک قدرت اجتماعی مهم باقی ماندند و سعی کردند که به استراتژی سازش خود با طبقه تولید کننده ادامه دهند. محافظان، نگهبانان الیگارشی، با سیستم حزبی و بوسیله مهار کردن آن و قرار گرفتن در چارچوب و تفکر نمایندگی نخبگان خود را وفق دادند.”[simple_tooltip content=’ibid., p.133.’][ 22 ][/simple_tooltip] نتیجه آن بود که از زمان سومین بخش قرن نوزدهم الیگارشی بریتانیا، یا همان طبقه زمین دار عملیات خود را بر اساس روش های رسمی تر انجام می دهد.

قدرت و منافع نخبگان بریتانیا:

اصل اساسی و لازم قدرت گروه نخبگان یا الیگارشی بریتانیا که انحصار الیگارشی اقتصاد بریتانیا را تشکیل می دهد کنترل استراتژیکی اقتصاد است. این بخش “تجاری کلان” شامل حدود یک هزار شرکت در اقتصاد کشور می باشد، این شرکت ها بر اغلب بازارهائی که عملیات خود را انجام می دهند، تسلط دارند. هرچند ساختار بورژوازی کوچک متمایز می باشد، ولی تکیه گاه آن به این بخش می باشد. بخش شرکتهای کوچک و متوسط، بر اساس شرایط رقابتی سرمایه داری می باشد. اما محدودیت ها و فشارها بر روی تصمیمات تجاری بخش های کوچک به دلیل فعالیت های تجاری کلان اعمال می شود که مواد اولیه را عرضه می نمایند، کالاهای ساخته شده را می خرند یا اعتبار ارائه می دهند. ساختار و عملیات بخش الیگارشی، انحصارطلب اقتصادی می باشد که تولید ثروت و در نتیجه رفاه ایجاد می کنند. این خود شامل در دست داشتن قدرت یا دسترسی به آن می باشد، که توسط گروه های قالب دارای مقام و موقعیت از آن برخوردار می باشند.

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!