نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

طبق گفته اِف.اِس.نورتج، “در یک جامعه متمول، تقریباً همه به جز میلیونرها خود را طبقه متوسط می دانند. به همین طریق، در روابط بین الملل، دولتهای میلیونر یا ابرقدرتها به آسانی تمایزپذیر هستند، به خصوص ایالات متحده و اتحاد شوروی. در صورتی که دولتهای دیگر به جز آنهایی که وضعشان واقعاً بد است مانند گامبیا و فیجی، تمایل دارند خود را در رده متوسط ببینند. یک ابرقدرت دارای قدرت بیشتری می باشد تا یک دولت متوسط. ایالات متحده و اتحاد شوروی تنها دولتهایی از زمان جنگ دوم جهانی هستند که قادرند یک جنگ کامل را انجام بدهند، و تمام سلاحهای مدرن را در آن به کار ببرند.”[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 31 ][/simple_tooltip] طبق برآوردها شش بمب هیدروژن با حداکثر قابلیت تخریب می توانند زندگی را در مجمع الجزایر بریتانیا از بین ببرند. حمله مشابهی توسط یکی از آن دو ابرقدرت علیه هر کشور دیگری می تواند تأثیر مشابهی داشته باشد.

بنابراین، ترس بریتانیا از تهدید کمونیزم نسبت به آن کشور و کمبود مالی برای دفاع مؤثر درپی بحران اقتصادی آن کشور بعد از جنگ جهانی دوم، باعث شد که بریتانیا دنبال اتحاد با ایالات متحده آمریکا برود. برای مقابله با سیاست توسعه طلبانه اتحاد شوروی دولت کارگری 51- 1945 و دولتهای محافظه کار بین 1963 و 1951 دارای همین دیدگاه بودند. اتلی، بوین و چرچیل با یکدیگر در کابینه جنگ جهانی دوم کار کرده بودند. وقتی اتلی نخست وزیر دولت کارگری بعد از جنگ جهانی دوم بود، وزیر خارجه وی، ارنست بوین معتقد بود که آمریکایی ها را در دفاع از اروپای غربی و به خصوص بریتانیا درگیر کند. مانند بِوین، چرچیل وقتی که در سال 1940 نخست وزیر کابینه جنگ بود، سعی می کرد که آمریکاییها از بریتانیا و بازار مشترک المنافع در مقابل دشمن دفاع کنند. بنابراین، هر سه نفر در رابطه با سیاست دفاعی بریتانیا با یکدیگر در توافق بودند.

زمانی که دولت محافظه کار در سال 1951 روی کار آمد، مخارج دفاعی در حال افزایش بود و اقتصاد بریتانیا دیگر از عهده آن بر نمی آمد، اما چرچیل توجه زیادی نسبت به موضوع دفاع داشت. بمب هیدروژنی در آمریکا در سال 1950 امتحان شده بود، و شوروی هم در سال 1953 بمب هیدروژنی خود را آزمایش کرد.

چرچیل به رئیس دفتر خود، جک کلویل، گفت: “فاصله ما از بمب هیدروژن همانقدر است که فاصله تیر و کمان از بمب اتم است.”[simple_tooltip content=’مصاحبه دیوید دیمبلبی، با جك كلویل در شبكه 1 تلویزیون بی بی سی, BBC، 11 May 1998.’][ 32 ][/simple_tooltip] چرچیل متقاعد شده بود که بمب هیدروژن که حالا شوروی هم در اختیار داشت، وضعیت را بدتر کرده است. وقتی چرچیل دیگر در قدرت نبود، سعی کرد که ارتباط تازه ای میان بریتانیا و ایالات متحده آمریکا ایجاد کند و اتحاد جدیدی به وجود آورد. چرچیل در جریان یک مسافرت خصوصی به ایالات متحده در ماه مارس 1946 گفت: “از استتین در دریای بالتیک تا تریست در دریای آدریاتیک پرده آهنینی در پهنه اروپا فرود آمده است”.[simple_tooltip content=’R.Rhodes- James (ed.) Churchill Speaks: Winston S. Churchill in Peace and War, Collected Speeches, 1897-1968, (New York: Windward, 1984), p.880.’][ 33 ][/simple_tooltip] منظور چرچیل آن بود که تنها غرب می تواند به توسعه طلبی شوروی پاسخ بدهد. چرچیل در نطق خود ایده “روابط خاص” بین بازار مشترک المنافع بریتانیا و امپراطوری بریتانیا و ایالات متحده را مطرح کرد: “وابستگی برادرانه نه تنها احتیاج به دوستی و درک متقابل بین دو سیستم نزدیک به هم را دارد، بلکه روابط تنگاتنگ مداوم بین مشاوران نظامی ما، تشخیص دشمن مشترک، داشتن سلاحهای مشابه، مراوده نظامی و غیره لازم است.”[simple_tooltip content=’Churchill to Eisenhower, 5 April, 1953, Prem 11/1074 (PRO), London.’][ 34 ][/simple_tooltip]

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!