نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

دكترین سیاست خارجی حزب كارگر بریتانیا:

“حزب كارگر بریتانیا همیشه در وهله اول خود را یك حزب سوسیالیستی می داند و فقط تا حد محدودی خود را ماركسیست می داند. سازمان و دكترین حزب كارگر بریتانیا از درون نهضت اتحادیه كارگران بریتانیا با تمایلات عملگرائی و ایده اصلاح شده بشردوستانه مسیحیت رشد كرد كه در مقاطعی وارد كوران های رادیكالیزم اجتماعی و سیاسی شد و عقاید لیبرال به خود گرفت. این خصوصیات سنّتی نهضت طبقه كارگر بریتانیا، كه با وجود جذب بعضی از نظریه های ماركسیستی به خود در طول سالها توانست به بقای خود ادامه بدهد، همچنین به دكترین سیاست خارجی حزب كارگر بریتانیا خط مشی می دهد.”[simple_tooltip content=’V.ALBERTINI, Decolonisation, (London: Africana Publication, 1992), p.115.’][ 1 ][/simple_tooltip]

حزب كارگر بریتانیا تا سال 1914 میلادی فاقد دكترین سیاست خارجی بود که بشود آن حزب را نسبت به دیگر احزاب سوسیالیستی اروپایی تفكیك كرد. “تنها در سال 1900 میلادی، برنارد شو و سیدنی وِب در انجمن فابیان (The Fabian Society) به طور آشكارا تمایلات و حمایت خود را از امپریالیزم نشان می دادند، که این تنها رویدادی بود كه در ارتباط با سیاست خارجی از طرفداران نهضت كارگری انگلستان رخ داد.”[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 2 ][/simple_tooltip] اما، به مرور زمان نفوذ سیدنی اُلیور، سی. آر. باكستون، مِری كینگزلی و ای. دی. مُری، كه از جناح لیبرال یا سنت رادیكال بود تأثیر خود را گذاشت. آن جناح بیشتر علاقه به شرایط اصلی داخل مستعمرات داشتند تا تئوری امپریالیزم. آنها (آن جناح) تقاضای اصلاحات بیشتر كردند، كه اوضاع و احوال مردم مستعمرات بهتر شود، تا اینكه از قدرت مستعمره گرائی عقب نشینی شود. “هابسون به دولت كارگری بریتانیا “دكترینی” ارائه داد، زیراکه وی امپریالیزم مستعمره گرائی را در چارچوب اقتصادی تعریف كرد؛ اما هابسون نه سوسیالیست بود و نه حتی ماركسیست، بلكه یك اصلاح گر رادیكال بود كه مفهوم قیمومت را در خواسته خود جهت یك سیاست خارجی بهتر پیش بینی كرده بود.”[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 3 ][/simple_tooltip] تا قبل از جنگ اول جهانی حزب كارگر بریتانیا اصول قیمومت جامعه مللی كه در آینده بوجود آمد را در خود جای داده بود و همچنین كنترل بین المللی را نقطه مركزی برنامه سیاست خارجی خود قرار داد. در این كار دو هدف وجود داشتند: “اولی، جلوگیری از رقابت جهت به دست آوردن مستعمرات جدید توسط قدرتهای جهان، و دوّمی جایگزین كردن استثمار سرمایه داری با سیاست اصلاح كردن، كه باعث تحول و تغییر و پیشرفت مردم عقب افتاده می شود و آنها را برای استقلال آماده می نماید.”[simple_tooltip content=’Ibid.,p.213.’][ 4 ][/simple_tooltip]

علاوه بر دو هدف ذكر شده، تنها حزب كارگر خواستار “یك سیاست جزء به جزء اصول قیمومت و یك سیستم تعریف شده دقیق كنترل بین المللی بود؛ بلكه آنها حتی بیشتر نگران و خواستار آن بود كه تمام مستعمرات به جامعه ملل واگذار گردد.”[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 5 ][/simple_tooltip] در سالهای بعد حزب كارگر بریتانیا خواستار گسترش اصول قیمومت به تمام مستعمرات كشورهای اروپائی شد. اما حزب سوسیالیست فرانسه (SFIO)، برخلاف حزب كارگر بریتانیا علاقمند ادغام مستعمرات به فرانسه بود تا اعطای استقلال دادن به آنها–كه هدف سیاست قیمومت بود. بنابراین هیچ علاقه ای در حركت حزب كارگر بریتانیا نشان نداد.

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!