نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟
بین هر دو، امپریالیستها و ضد امپریالیستها، سیاست توسعه كشورهای عقب افتاده غیرقابل بحث بود. زیرا این سیاست شامل كمك به كشورهای در حال توسعه و همزمان حفظ منافع اقتصادی بریتانیا می شد. ادغام و هماهنگی دكترین سوسیالیستی و ضدمستعمره گرائی دولت كارگری بریتانیا با زیربنای ملی گرائی بریتانیایی و احساس امپراطوری بریتانیا، یك سیاستی بود كه آن را سیاست دوحزبی (bi-partisan) یا سیاست مشترك بین دو حزب می توان نام برد، یعنی یك سیاستی كه هر دو حزب كارگر بریتانیا و محافظه كار بریتانیا بر آن توافق داشتند. سیاستی كه هر دو حزب كارگر بریتانیا و حزب محافظه كار آن كشور در آن مصمم بودند و از آن طریق كه نقش بریتانیا به عنوان یك قدرت بزرگ باقی بماند، این سیاست را چرچیل در اصل طراحی نموده بود و كاملاً یك سیاست چرچیلی بود.
دولت كارگری بریتانیا بدون هر نوع اخطار با بحران ملی شدن شركت نفت ایران و انگلیس مواجه شد. زیرا اطلاعات آنها در مورد اتفاقات در ایران بسیار ناقص بود و آن اطلاعات ناچیزی هم كه از تهران به لندن فرستاده می شد فقط از دید مقامات بریتانیایی شركت نفت ایران و انگلیس بود. وزارت امور خارجه بریتانیا وضع بسیار نامرتب و نامطلوبی داشت. آن وزارتخانه در حال تعویض وزیر امور خارجه بود و هِربرت موریسون تازه وزیر امور خارجه شده بود. موریسون وقتی وزیر امور خارجه شد، تقریباً همان زمان، دكتر مصدق هم نخست وزیر ایران شد. هنگامی که ملی شدن شركت نفت ایران و انگلیس در دوم ماه مه 1951 اعلام گردید، دكتر مصدق تبدیل به یكی از مشكلات اولیه وزیر امور خارجه جدید بریتانیا گردید. هِربرت موریسون، كه از وزارت كشور به وزارت امور خارجه انتقال یافته بود جایگزین وزیر امور خارجه سابق دولت كارگری بریتانیا، اِرنِست بِوین بشود، می دانست افكار عمومی بریتانیا هیچ گونه ضعف را در مقابل عمل دولت ایران كه شركت نفت ایران و انگلیس را ملی كرده بود نمی پذیرند. موریسون به كابینه اطلاع داد كه اقدامات لازم انجام خواهد گرفت تا كسی از دولت ایران نفت نخرد. به دستور دولت بریتانیا، شركت نفت ایران و انگلیس:
الف: تانكرهای خود را از بار زدن نفت در آبادان باز خواهد داشت.
ب: تمام خدمات تكنسین های بریتانیایی در آبادان را متوقف خواهد كرد.
ج: از طریق مجاری قانونی مانع بارگیری نفت شركتهای دیگر خواهد شد.[simple_tooltip content=’PRO, London, T236/3656, Treasury Records, Cabinet, Persian oil, Economic Sanction Against Persia, Secret, 8th may, 1951, p.1.’][ 13 ][/simple_tooltip]
در ماه مه 1951، دولت بریتانیا سعی كرد “واشنگتن را متقاعد سازد كه هر نوع كمك مالی به ایران یا باطل شود یا به تأخیر بیفتد.”[simple_tooltip content=’M.A. HESS, The United States, Great Britain, and Iranian Oil, 1950-1954, Ph.D. Thesis, The Ohio State University, 1991, p.96.’][ 14 ][/simple_tooltip]
همچنین همزمان كِلِمِنت اَتلی، نخست وزیر دولت كارگری بریتانیا به دولت ایران اخطار داد كه “ملی شدن پیامدهای جدی در بر خواهد داشت.”[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 15 ][/simple_tooltip]
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173