نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟
برای حفظ منافع بریتانیا، دولت كارگری بریتانیا یك سیستم خنثی كنترل را جهت حفظ ارتباطات امپراطوری و نفوذ ابداع نمود. دولت كارگری بریتانیا بر این باور بود كه بریتانیا می تواند شرایط اقتصادی و اجتماعی مناطق حوزه نفوذ خود را بهتر كند و در نتیجه خوشبختی را به آن مناطق آورد. در نتیجه دولت كارگری 51-1945 سیاست كمك به كشورهای در حال توسعه را فرمول بندی كرد و آن طرح مستعمراتی 1950 بود كه مورد بررسی قرار داده ایم. در سال 1951 هنگامی كه حزب محافظه كار بریتانیا در زمان مبارزات انتخاباتی در ارتباط با بحران ملی شدن نفت در ایران مورد پرسش قرار گرفت که چه اقدامی می كردند گفتند:
چرچیل و ایدن از جواب پرهیز می كردند. آنها می گفتند كه، اگر دولت قوی محافظه كار در قدرت بود، بحران ایران به این شكل كه صورت گرفت بوجود نمی آمد. آنها اضافه كردند كه هیچ دولت باهوش و هوشیاری خود را در این شرایطی كه دولت كارگری پیدا كرد، نمی یافتند.[simple_tooltip content=’L.P.ELWELL- SUTTON, Persian Oil: A Study in Power Politics, (London: Lawrance and Wishard Ltd., 1955), p.258.’][ 13 ][/simple_tooltip]
در 27 ماه ژوئن 1951، چرچیل به کلمنت اَتلی گفته بود كه وی “هرگز فكر نمی كرد كه میدانهای نفت ایران با زور گرفته شوند.”[simple_tooltip content=’PRO, London, FO371/91555, The General Political Correspondence of the Foreign Office, about a discussion that took place between Clement Attlee, Anthony Eden and Winston Churchill on 27th June, 1951, regarding the Anglo- Iranian Oil Company.
‘][ 14 ][/simple_tooltip]
در 25 اكتبر 1951، حزب محافظه كار بریتانیا با نخست وزیری چرچیل به قدرت رسید. از همان وهله اول چرچیل منتقد دیدگاه دولت ایالات متحده در قبال برخورد بریتانیا با بحران شركت نفت ایران و انگلیس بود.
دولت ایالات متحده آمریکا همیشه دارای احساسات ضد و نقیضی راجع به درگیر شدن در برخورد انگلستان و ایران بود. “اولاً تنفر سنّتی آمریكا نسبت به امپریالیزم بود و آمادگی آمریكا برای همدرد شدن با حقوق و آینده كشورهای كوچك”[simple_tooltip content=’L.P.ELWELL- SUTTON, op. cit, p.270.’][ 15 ][/simple_tooltip] هری ترومن، رئیس جمهور آمریكا، و وزیر امور خارجه، دین اَجسون، نگرانی خود را نسبت به موضع بریتانیا در مورد موضوع شركت نفت ایران و انگلیس نشان دادند. از دید آنها موضع بریتانیا غیرقابل سازش بود. “وزیر امور خارجه آمریكا، دین اَجسون، بحث خود را بر این گذاشت كه اصلاً جریان باید برعكس باشد و بریتانیا باید با مصدق توافق كند.”[simple_tooltip content=’B.LAPPING, End of Empire, p.264.’][ 16 ][/simple_tooltip] از طرف دیگر دولت آمریكا نگران آن بود كه كمونیست ها در ایران به قدرت برسند. این نگرانی در سیاست ملی و بین المللی آمریكائی ها را توجیه كرد كه از سر اصول بگذرند.
البته در شرایط عادی چنین كاری را نخواهند كرد. اینکه روسها باید مهار شوند، بحث روز در دولت آمریكا شد. ملل حاشیه روسیه اغلب عقب افتاده هستند و نباید گذاشت كه تنها بمانند كه به خودی خود تاریخ خود را بوجود آورند. این باعث فروپاشی، تجزیه و بهم ریختگی اقتصادی می شود كه باعث گسترش كمونیزم می شود.[simple_tooltip content=’L.P.ELWELL- SUTTON, op. cit., p.270.’][ 17 ][/simple_tooltip]
Pages: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173