نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

مجدداً، در 20 فوریه 1953، یك سری پیشنهادات جدید به دولت ایران ارائه شد. اینها اقدامی بود که توسط دولت جمهوری خواه آیزنهاور، جهت به دست آوردن یك پیروزی دیپلماتیكی بلافاصله بعد از به قدرت رسیدن انجام شده بود. دولت آمریكا آماده اعطا صد میلیون دلار به ایران در مقابل خریدن نفت شد. موضوع خسارت نیز به دادگاه بین المللی ارسال شد. همچنین ایران 25% درآمد نفت را كنار بگذارد. بریتانیا، ایالات متحده و تعداد نامشخصی از كشورها هم کار بازاریابی نفت ایران را انجام دهند. در 20 ماه مارس 1953، مصدق این پیشنهادات را رد كرد. دلیل وی برای رد پیشنهادات این بود كه ایران نمی توانست طرحی را قبول كند كه آن كشور را متعهد به پرداخت خسارت شركت نفت ایران و انگلیس کند. از دیدگاه دولت ایران این پیشنهادات همانند پیشنهاد چرچیل و ترومن 30 آگوست 1952 بود كه در این فصل راجع به آن صحبت كردیم. به اضافه، ایرانیها آماده نبودند كه موضوع خسارت را به دادگاه بین المللی ارائه دهند، مگر آنكه، اول، دولت بریتانیا محدودیت های ادعای خود را مشخص كند.[simple_tooltip content=’Ibid., Chapters 6.7.9.10.’][ 60 ][/simple_tooltip]

در 13 مه 1953، بریتانیا درخواست ایران را رد كرد. در 20 ماه ژوئن 1953، آیزنهاور، رئیس جمهور آمریكا رسماً طرف بریتانیا را گرفت. اکنون در هر دو طرف اقیانوس اطلس دولتهای محافظه كار بر سر قدرت بودند. دولت جدید جمهوری خواه به طور قابل ملاحظه ای بیشتر نگران تهدید كمونیست بود. هر دو دولت بریتانیا و آمریكا دلسوزی نسبت به ملی گرائی در قسمتهائی از جهان كه منافع تحقق یافته اقتصادی و سیاسی داشتند، نشان نمی دادند. مواردی نظیر دسترسی آسان به مخازن نفت غنی ایران توسط غرب و نگرانی آمریكا در خصوص تسلط توسط كمونیستها در ایران و موضع مصدق، باعث شد تا موضع ایالات متحده آمریكا مانند موضع بریتانیا گردد. ایالات متحده آمریكا موضع سیاسی خود را نسبت به ایران تغییر داد و با بریتانیا یك موضع مشترك پیش گرفت. دولت جدید آمریكا “مصدق را عامل بی ثباتی دانست.”[simple_tooltip content=’A.P.DOBSON, op. cit., p.143.’][ 61 ][/simple_tooltip] به اضافه، چرچیل و آیزنهاور روابط گرمی داشتند، زیرا آنها دوستان زمان جنگ جهانی دوم بودند. آیزنهاور به نخست وزیر ایران نامه ای نوشت و وی را مطلع ساخت كه ایالات متحده آمریكا به ایران كمك مالی نمی كند و از ایران نفت نخواهد خرید.

كارتل نفت از این موضوع ناراحت نشد. كارتل نفت پیروزی خود را در حوزه دیپلماسی بین المللی كامل كرده بود، و آن فقط خواهان تحمیل خود بر ایران بود.[simple_tooltip content=’L.P.ELWELL- SUTTON, op.cit., p.298.’][ 62 ][/simple_tooltip]

كارتل نفت دولت مصدق را غیرمنطقی می دید و هر نوع توافق برای صنایع بین الملل را خطرناك می دانست. در این زمان وزارت امور خارجه ایالات متحده آشكارا مصدق را یك بن بست خواند، و هر گونه ارتباط با وی را بی نتیجه شمرد.

برای تضعیف موقعیت دكتر مصدق شركت نفت ایران و انگلیس به خاطر نفوذ زیاد خود در جهان كه نشان داده خواهد شد، پیش از این نفت ایران را مورد تحریم قرار داده بود و تكنسینهای خود را از ایران بیرون آورده بود.

دیگر صادرات نفت از ایران امكان پذیر نبود. خریداران خارجی سابق نفت ایران در 13 ژوئن 1951 مطلع شده بودند كه آنها نیز ممكن است كه برای یك ماه بتوانند در چارچوب موافقت نامه ای كه با شركت ملی نفت ایران امضاء كرده اند نفت بخرند. از آن پس آنها باید در چارچوب شرایط قبل از ملی شدن صنعت نفت، طبق شرایط ژانویه 1948 تا مارس 1951، و طبق قیمت بین الملل، خریداری كنند.

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!