نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

نخبگان سياسی بریتانیا، ایران یک سرمایه استراتژیک حیاتی و خلیج فارس: یک عصر جدید؟

با در نظر گرفتن اوضاع سیاسی، علیرغم آنكه اطلاعیه ای صادر شد اما عكس العمل كم بود. دو كشتی رسیدهای لازم را ارائه دادند. چند پیشنهاد از طرف شركتهای خصوصی در هند و ایالات متحده ارائه داده شدند. به غیر از ارائه تخفیفهای فراوان دولت ایران همچنین آماده بود كه به خریداران:

در مقابل قرارداد تضمین بدهد؛ تضمین هایی از قبیل خسارت در مقابل تانكرهائی كه می بایست در اثر شرایط تحریمی كه بر ایران گذاشته شده بود خالی برگردند.[simple_tooltip content=’Ibid., p.295.’][ 63 ][/simple_tooltip]

سفارت بریتانیا در 12 دسامبر 1951 توسط دكتر مصدق مطلع شده بود كه اگر تا 22 دسامبر 1951 هیچ پیشنهادی از طرف خریداران سابق نفت ایران دریافت نگردد، دولت ایران نفت را به هر مشتری جدیدی كه بیاید می فروشد. در 22 دسامبر 1951، شركت نفت ایران و انگلیس در مطبوعات جهان اطلاعیه ای صادر نمود

كه هیچ شركت نفتی كه دارای شهرت می باشد یا هیچ كشتی نفت كش یا هیچ دلالی حق شركت یا دخالت مستقیم یا غیرمستقیم در عمل غیرقانونی دولت ایران را نخواهد داشت. به عبارت دیگر نباید با دولت ایران همكاری نماید.[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 64 ][/simple_tooltip]

اعلامیه شركت نفت ایران و انگلیس در ادامه این گونه بود که “هر كاری كه از دستش بر می آید انجام می دهد تا از حق خود در مقابل هر عملی كه هر كشوری انجام دهد كه مخالف منافع آن شركت باشد دفاع كند و اجازه نخواهد داد كه كشور وارد توافق خرید و فروش نفت با ایران بشود.”[simple_tooltip content=’Ibid.’][ 65 ][/simple_tooltip] در نتیجه شرایط طوری نبود كه شركتهای خصوصی بتوانند از نفت ایران به آسانی استفاده نمایند. علیرغم اینها، شركت ملی نفت ایران، در 18 فوریه 1952، با كنت اتار دلازنكا، رئیس اِنتِ پترولیفرو ایتالیا میدیو- اورینتو، كه یك شركت نفتی تازه تأسیس ایتالیائی بود، ملاقات كرد، و قراردادی برای عرضه چهارصد هزار تن نفت در سال 1952 و دو میلیون تن در سال از آخر سال 1952 برای مدت ده سال، امضاء نمود.

شش ماه بعد، دلازنكا و هماهنگ كننده او، هانا پریجر، چندین بار به ایران سفر كردند. در ژوئن 1952، این خبری منتشر شد كه نفتكش 632 تنی رُز ماری مقادیر زیادی از نفت ایران را از طرف شركت ایتالیائی كه در بالا اسم آن ذكر شد، برای یك شركت سوئیسی به نام بابنیرگ، حمل كرده است.

صاحبان نفتكش، شركت كامپانیا دُنویگسیون ترسیتا، كه توسط یك ایتالیایی به نام دیزی، كنترل می شد، بلافاصله با برخورد تند شركت نفت ایران و انگلیس مواجه شدند. شركت نفت ایران و انگلیس سعی كرد كه شركت ایتالیایی را متقاعد سازد كه بار شركت سوئیسی بابنبرگ به شركت نفت ایران و انگلیس برگردانده شود. همانطوری كه نفتكش در حال حركت در سواحل جنوبی عربستان بود، هواپیماهای نیروی هوایی بریتانیا به دور كشتی پرواز كردند تا آنكه نهایتاً كشتی را به عدن، جائی كه زیر نفوذ بریتانیا بود، هدایت نمودند. در دهم دسامبر 1952، نهایتاً پرونده این كشتی در دادگاه عالی عدن مطرح گردید. سِر هارتلی شوكراس، وزیر دادگستری سابق، از قبل توسط شركت نفت ایران و انگلیس در جریان گذاشته شده بود, و از وی خواسته شده بود كه پرونده این كشتی را مورد بررسی قرار دهد. در نهم ژانویه 1953، دادگاه رأی داد كه نفت متعلق به شركت نفت ایران و انگلیس می باشد، و باید بلافاصله تحویل داده شود.

This is a unique website which will require a more modern browser to work!

Please upgrade today!